- لترمه کردن
- با مایعی آغشتن: ... نان را در چای شیرین لترمه میکرد و میخورد
معنی لترمه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- لترمه کردن ((لَ تِ مِ. کَ دَ))
- آغشتن، آلودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترگوییده کردن، ترگویه کردن، ترگوییدن
همسیراختن برگرداندن ویچاریدن
Translate
переводить
übersetzen
перекладати
tłumaczyć
traduzir
tradurre
traducir
traduire
vertalen
menerjemahkan
अनुवाद करना
kutafsiri
অনুবাদ করা
ترجمہ کرنا
استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت (اتومبیل و ماشین دیگر) یا متوقف ساختن آن
پاره کردن: (بر او کتره کرد آن زره را بتیغ ز زخمش همی جست راه گریغ)
نواله کردن بصورت لقمه و نواله در آوردن: عالمی را لقمه کرد و درکشید معده اش نعره زنان: هل من مزید. (مثنوی لغ)
тормозить
bremsen
гальмувати
hamować